از اینرو، لازمه عنایت الهی این است که وی را از آن امر بازداشته، به فقری که از آن میگریزد مبتلایش کند، از آنرو که مال و دارایی که فقیر طلب کرده و از روی نادانی خودگمان میکند سعادتش در آن است، مثل گمان کسی است که آنچه را دربسته بود، تریاک میداند ولی خدای متعال به درستی میبیند که سعادت او در فقر و بدبختی و هلاکتش در مال و دارایی است.
پس اگر خداوند متعال با علمش به اینکه بدبختی او در آن قرار دارد و وی از جهل به امر «سعادت» و «شقاوت» آن را طلب کند، هرگاه برایش مال عطا کند، این عطا در اصل اجابت دعای او نیست، ولی اگر برایش فقر عطا کند، دعایش به حقیقت اجابت شده است، چه مصداق اول هر چند در صورت اجابت محسوب میشود، ولی روح اجابت از آن فاقد است، و در دومی امر برعکس است.
آنچه را که ذکر کردیم، از روایات اخذ کردهایم، بلکه در بعضی روایات آمده است که خداوند متعال به دلیل عنایتش به بندگان با ایمان، ای بسا آنها را به گناهان صغیره مبتلا میکند، تا به «عجب» و «خودپسندی» که گناهی بزرگتر از آن وجود ندارد، گرفتار نشده و هلاکت نیابند.
به هر روی، هرآنچه که خداوند در حق بنده مؤمنش به انجام میرساند، خیرش همان است و در مقایسه با حال و مختصات و شئونش با مراعات حکمت، آن تمامالخیر است که اصولاً با حکمت و عدل نیز مخالف نیست و با رعایت آن دو، و به مقتضای شئون شخص مؤمن، خداوند متعال از روی عنایتش به او عطا میکند، هرچند او خود طلب نکرده باشد.
- پس، اگر بگویی: حال امر اینگونه است؛ پس فایده دعا و معنی اجابت دعا چیست؟
- میگویم: فایده دعا، صرفاً در تصحیح حُکم حکمت الهیه است، زیرا حال بنده، از جنبه اقتضای احوال و اعمال، به وجهی است که مقتضی حکمت الهی است تا او را از خیری خاص باز بدارد و زمانی که دعا به حالات او ضمیمه شود، اجابتش در همین خیر ناموافق مطابق با حکمت است و دعا، در رسیدن خیر او - به او- البته مؤثر میافتد. اضافه بر اینکه: دعا غیر از اجابت، دارای فوائد بزرگ دیگری نیز هست.
به هر حال، از جمله شرایط روایت شده برای دعا عبارت است از: قطع طمع از غیر خدا و امید داشتن به خداوند است همچنانکه در آیات الهی آمده است: «وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ؛ و با بیم و امید او را بخوانید که رحمتخدا به نیکوکاران نزدیک است».